ماه در مه به قلم محبوبه لطیفی
پارت پنجاه و سوم :
پرستار مشتاقانه میگوید:
- شما با بقیه دکترهایی که دیدم فرق دارین. کنجکاوم بدونم چی هست اون موضوع؟
لبخند کمرنگی میزنم:
- لطف داری عزیزم. بنظر من مجروحان و زخمیها بیشتر از ناراحتی من، به تخصص من نیاز دارن. به تشخیص درست و عملکرد به موقع من، ناراحتی من دردی ازشون دوا نمیکنه. دیدن لحظات درد کشیدن یک نفر دیگه واقعا دردناکه اما وظیفه من الان کمک کردنه.
فاطمه
۲۴ ساله 00وای خیلی رمان قشنگیه طاقت ندارم ببینم قراره چی بشه