پارت پنجاه و سوم

زمان ارسال : ۴۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه


‌پرستار مشتاقانه می‌گوید:

- شما با بقیه دکترهایی که دیدم فرق دارین. کنجکاوم بدونم چی هست اون موضوع؟

لبخند کمرنگی می‌زنم:

- لطف داری عزیزم. بنظر من مجروحان و زخمی‌ها بیشتر از ناراحتی من، به تخصص من نیاز دارن. به تشخیص درست و عملکرد به موقع من، ناراحتی من دردی ازشون دوا نمیکنه. دیدن لحظات درد کشیدن یک نفر دیگه واقعا دردناکه اما وظیفه من الان کمک کردنه.‌

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطمه

    ۲۴ ساله 00

    وای خیلی رمان قشنگیه طاقت ندارم ببینم قراره چی بشه

    ۲ ماه پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    عزیزم

    ۱ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.