پارت پنجم

زمان ارسال : ۳۰ روز پیش

چشم هام رو بستم و بازدمم رو طوری عمیق دادم بیرون که انگار آخریشه اما می دونستم که قرار نیست این رنج همیشگی مثل بقیه چیزهایی که داشتم از دست بدم.

***

نگاهی به خط های روی دیوار انداختم و توی ذهنم شمردمشون.

بعد از چند ثانیه اخم‌هام ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید