پارت صد و ده

زمان ارسال : ۷۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه

معین توی کارش وقفه نیانداخت.
- خب؟ چی گفت؟
- نمی‌دونم... گلشن قرار شد بهم پیام بده ولی کلا خبری ازش نشد. امروز هم می‌دونم کلا سر کار بود و مشتری داشت واسه همین دیگه زنگ نزدم بهش.
معین صاف ایستاد و پرسید:
- خوبه این یکی؟
فریال با دقت به مروارید دوخته شده نگاه کرد.
- آره!
معین مرواریدی دیگر از توی دست او برداشت و به دوخت و دوزش ادامه داد. فریال پی صحبت‌هایش را گرفت.

1243
157,925 تعداد بازدید
6,538 تعداد نظر
123 تعداد پارت

اطلاعیه ها :

آزاده دریکوندی : ۵ ماه پیش

❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارت‌های این رمان دوباره به حالت وی‌آی‌پی بر می‌گردن.
با احترام
نویسنده‌ی رمان

آزاده دریکوندی : ۴ ماه پیش

🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان

آزاده دریکوندی : ۲ ماه پیش

سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚

امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zahra

    ۲۵ ساله 00

    بلاخره نمردیم وسحر ی توجهی به دخترش کرد🥺

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اوهوم🥺بهترین موقعیت پشتش رو گرفت🥰

    ۲ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    واییییی اشکم در آمد برای اولین بار سحر طرفش گرفت ایول😍😍عاشقش شدم 😍چقدر قشنگ دخترشو درک کرد ایول 😍آزاده جونم عاشقتم مرسی❤️💋

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خواهش می‌کنم عزیزم🥰بهترین واکنش رو داشت برای دخترش...خودمم تعجب کردم🤭

    ۲ ماه پیش
  • سمیرا

    00

    اره بایدشانس اورد🥹❤

    ۲ ماه پیش
  • سمیرا

    00

    وای فریال با مامانش چقدراست حرف زدرابطه داشتیموووو..ایکاش رابطه مادردختری همینطورباشع

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خداروشکر خیلی از روابط الان همین‌طوریه و امیدوارم ادامه پیدا کنه و نسل خودمون مادرهای آگاه تر و حامی تری باشیم😍

    ۲ ماه پیش
  • سمیرا

    00

    آره روشن فکری منطقی خیلی خوبه تا سنتیه محدودیت غیرمنطقی..وسوادو مطالعه وفهمیدن نیازهای انسان واحساسات خیلی مهمه ایشالله دیگ زنجیره زجرا***بشه.بادخترت دوست نباشی نفهمیش کسای دیگ میفهمنش یاافسرده

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی خوب گفتی👌🏻با دخترت دوست نباشی و نفهمی کسای دیگه می‌فهمنش👌🏻 دقیقا اینو عطا توی یه پارتی به سحر گفته بود. البته فریال شانس اورد که با یه آدم خوبش آشنا شد😍

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    حضور معین به آدم واقعا حس امنیت میده🥰😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی واقعا🥰

    ۲ ماه پیش
  • نیلوفرسامانی

    00

    ای خدااااااا😍😍🥺🥺 چه پارت قشنگی بود.اصلا با خوندن رابطه سحر و فریال بی اختیار چشمام اشکی شد🥲🥺❤️😍

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیلی مادر و دختر قشنگی بودن اینجا🥺💚

    ۲ ماه پیش
  • ستاره

    10

    ای جان معین گوگولی،صبور،مهربون،کاروزندگیشاول کرده دستیارفریال شده ،دوستان معین نتیجه تربیت معصومه س به اون خانوم محترم چیزی نگیدآفرین😉به به چه عجب روی منطقی سحرم دیدیم این ازنشانه های پایان رمانه😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مرسی که از معصومه دفاع کردی🥰😘💚 از نشانه‌های پایان رمان رو هم خوب اومدی ولی کاراکترهای من به ندرت پیش میان در آخر رمان متحول بشن😅

    ۲ ماه پیش
  • رویا (دلتنگ عطا)

    00

    خب اگه بخوایم این طوری نگاه کنیم مصطفی و نازنین هم حاصل تربیت معصومه ان و فرهاد نتیجه تربیت سحر ! نمیشه که 😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    مسئله‌ی پیچیده‌ایه😅

    ۲ ماه پیش
  • ایلما

    00

    دمشگرم سحرجون خیلی منطقی رفتار کرد البته همچنین انتظاری هم میرفت فرهنگ اونا کجا و خانواده معین کجا ببین معصومه چجوری سرزنش کرد و سحرچجوری برخوردکرد ایول😍معین خیلی دوسداشتنی ک بفکر زنشه🫠

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    حالا عطا یه فرهنگی نشون بده که پر همه بریزه😂

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    اوه اوه... سحر شد سحر جون!😂😂😂

    ۲ ماه پیش
  • موسوی

    00

    فدات شم عزیزم خداوند اموات شما را رحمت کندوروحشان قرین آرامش باشددرضمن لطف میکنید شماره حساب بدهیدتامن هم عضو رمان مونالیزا بشم چون خیلی ازپارتها برام بازنمیشه سپاسگزارم

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    قربونت عزیزم ممنونم🥰💚 مونالیزا که دیگه آخراشه می‌تونید برای رمان جدید درخواست بدید که کاملا وی‌آی‌پی هستش اما اگه بازم مونالیزا رو درخواست دارید چشم براتون خصوصی ارسال می‌کنم

    ۲ ماه پیش
  • مریم گلی

    00

    چه عجب سحر جان ،یه خودی نشون دادی ،ولی خودمونیم یه کم برای مادری کردن دیر نیست ،بعضی وقت خیلی زود ،دیر میشه ممنونم نویسنده جان

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خواهش می‌کنم عزیزم😘 همین که اینجا هواشو داشت جای خوشحالیه😍

    ۲ ماه پیش
  • اسرا

    10

    فرهادبخاطرگلشن ناخنهاشورنگی کردمعین بخاطرفریال دوخت دوز یعنی مردبه اینهامیگن🙏💞💋

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آقایون رمان های من مررررررد هستن😎💚 عشق کردم با کامنتت🥰😘

    ۲ ماه پیش
  • پرنیا

    00

    اوه اوه سحر خانوم شوک شدیم ازرفتارت 👏👏👏خدایی انتظاراین رفتارازش بعیدبود ولی درستترین رفتاربود ولی معین چقددوست داشتنیه که نشست کارلباسو تموم کرد بخاطرخستگی فریال عاشقتیم گوگولی🥰❤️

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا معین گوگولیههههه😍😍

    ۲ ماه پیش
  • موسوی

    00

    آفرین سحرجان معصومه بایدبیادازت یاد بگیره به قول مامانم خدابیامرز می گفت حتمابایدپاشنه درمطب دکترها روبکنیدتاحامله بشیدممنون آزاده جان

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خدا مادرتون رو بیامرزه و رحمت کنه💚 همینطوره بچه یه هدیه از طرف خداست😍

    ۲ ماه پیش
  • منیر

    00

    آفرین سحر 👌

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یکی یه آفرین دست من نمیده اینجا؟؟ همه‌اش سحر؟😅

    ۲ ماه پیش
  • آمینا

    00

    وای بعد از دوتا رمان این روی سحر سوپرایز بزرگی بود هرچی واسه فرهاد مادر بود همشو یکجا اینجا خرج فریال کرد.خیلی خوب واکنش نشون داد.آفرین سحر بهت امیدوارم شدم.خوشحال شده نوه دار میشه😍معصوم جان یادبگیر

    ۲ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    امیدوار نشو چون سحر همون سحره فقط با این یکی موضوع مشکلی نداشت😅

    ۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.