شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت سی و دوم
زمان ارسال : ۹۴ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
پسر که با دستان لرزان بطری آب معدنی را پایین آورد؛ کیارزم انگشتانش را قلاب کرد و کمی خود را جلو کشید.
- خب؛ قبل از همهچی بهم بگو روز قتل سودا خوانساری، از صبح تا شب کجا بودی؟
با آمدن نام او باز چشمان پسر پر اشک شد و نفسش پر عجز رفت و ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما