پارت سی و پنجم

زمان ارسال : ۴۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

***
راهی که تا قبیله پیموده بود، عطش دراز کشیدن و دقیقه‌ای تن به استراحت دادن را در وجودش شعله‌ور کرده بود‌. یک راه طولانی و پُر از گرد و خاک که مجبور شده بود تمام آن را پیاده بپیماید. حس دوره‌گردها را داشت. از پشتِ کمر کوه بیرون آمد و شارلو را دید. راه را درست آمده بود؟! چشم ریز کرد. شارلو مانند همیشه نبود. خاموش شده بود و پُر از تاریکی. در بالای شهر حاله‌هایی در حال رقص بودند که متوجه ش

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.