پارت بیست و چهارم

زمان ارسال : ۴۷ روز پیش

و با هفت، هشتا دانش‌آموز کنکوری هم کار میکرده. و تلاش زیادی هم برای دیده شدن داشت و دلش میخواست مدیکال بلاگر بشه، اینو از دایرکت‌های اینستاش فهمیدیم.

با کلام آخرش، شک سرهنگ به یقین تبدیل شد و بی‌هوا گفت:

- پس سیمکارتشو گرفتید.

کی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید