شکار او به قلم حدیث افشارمهر
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 11 دقیقه
از روی زمین بلند شدم و کنار پنجره ایستادم. سپیده دم توی آسمان تاریک نمایان شد. خیره به ابرهای تیره با بهت لب زدم:
-بازنده ی بازی بعد، منم!
من اون کسی بودم که خیانت کرد به نون و نمکی که خورد. طلوع آفتاب نزدیک بود و صدای آژیر های پنجره ب ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Asal
00عالی