پارت دویست و چهل و هشتم

زمان ارسال : ۵۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه

مرد غرولند کرد:
-چه زوری داره. بیاین بندازیدش تو صندوق.
همگی یکباره سمتم هجوم آورند. فریادهایم بلندتر از قبل به هوا برخاست و در آن هیایو صدای رئیس‌شان که با تلفن صحبت می‌کرد را شنیدم:
-دختره تو دست‌مونه، کجا بیاریمش؟... بله. الانم تو خیابونیم. بگو کجا بیاریمش؟
نه، نمی‌شد اجازه دهم دوباره من را به دستانِ حیدری برسانند. حیدری این‌بار زنده‌زنده سینه‌ام را می‌شکافت و قلب ر

752
89,160 تعداد بازدید
283 تعداد نظر
293 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید