حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت صد و شانزده
زمان ارسال : ۱۱۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
.
؟
شیرآب را باز کرده و روی گوجه ها و خیارها می گیرم:
-اون خودش مشکلی نداره ولی برادرش ایلمان با وجود خونواده وتو مشکل داره. می گفت تو بابای من نیستی. منم جایگاهش رو توی زندگیم مشخص کردم. اون نمی دونه اگه تو نبودی منم احتمالا تا حالا مرده بودم. از وقتی دیدمت تصوراینکه یه لحظه م ازتون دور بشم منو می کشه. لقمان هیچ وقت توی زندگیم به اندازه این چند ماه احساس خوشبختی