پیله ی پروانه به قلم فرگل حسینی
پارت پنجاه و پنجم :
ایپزود دوم خانه.
درب را آرام باز کرد و ویلچر را تا میانهی خانه برد.جایی درست یک قدمی مبل یشمی رنگ ایستاد.گلدان سفالی کنار مبل که یک کاکتوس در آن قرار داشت را کنار زد.گردن پروانه کج روی تکیه گاه ویلچر خم شده بود وبه نظر می رسید اثرات داروهای بیهوشی که به خوردش داده بود،هنوز نرفته بود.
_آخ کمرم،بهش نمی اومد ولی دختر خیلی سنگینی بود.باید یه لیوان آب بخورم حسابی هلاک شدم.
وارد
مطالعهی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۷۸ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
پرنیا
00هوتن فک کنم عاشقش شده🥺