پارت پنجاه و پنجم :

ایپزود دوم خانه.

درب را آرام باز کرد و ویلچر را تا میانه‌ی خانه برد.جایی درست یک قدمی مبل یشمی رنگ ایستاد.گلدان سفالی کنار مبل که یک کاکتوس در آن قرار داشت را کنار زد.گردن پروانه کج روی تکیه گاه ویلچر خم شده بود وبه نظر می رسید اثرات داروهای بیهوشی که به خوردش داده بود،هنوز نرفته بود.
_آخ کمرم،بهش نمی اومد ولی دختر خیلی سنگینی بود.باید یه لیوان آب بخورم حسابی هلاک شدم.
وارد

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۷۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • پرنیا

    00

    هوتن فک کنم عاشقش شده🥺

    ۶ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی

    00

    هوتن حتما باید یه دلیلی داشته باشه که کینه اش رو کنار گذاشته و کمکش کرده🤔 شایدم از همون اول مسئله یه چیز دیگه بوده🤔

    ۵ ماه پیش
  • فرگل حسینی | نویسنده رمان

    نمی‌دونم باید دید😂🤌

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.