بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت صد و هفده
زمان ارسال : ۶۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
تا دوشنبه عزیزانم❤️👋
بیتفاوت شانهاش را بالا انداخت:
-نیومدم مهم نیست. هر چی پول مول داری نقد کن بزار دم دست. ارزش داره به عمری خاری کشیدن.
نتوانست جوابی به انوشه دهد. حتی نتوانست همراهیاش کند! آنقدر به تنها بودن و فکر کردن محتاج بود که بیخداحافظی از انوشه جدا شد. با دیدن اولین تاکسی، تویش نشست و از انوشه دور شد. تا به مقصد برسد، با خودش هم نتوانست حرف ب
مریم گلی
00واقعا برات متاسفم با این طرز تفکرت از زندگی و بچه داری ،دیگه بیشتر از این نمیتونم چیزی بگم ممنونم نویسنده جان