بی رویا به قلم الهه محمدی
پارت صد و چهارده
زمان ارسال : ۷۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
-دفترچه داری خانم موسوی؟
صدای بلندش به گوشِ زنِ توی اتاق رسید:
-نه خانم دکتر.
بیتا شروع به نوشتن کرد و تا زن برسد دو سه برگه برایش نوشت و پایش مُهر کوبید. به محض آنکه زن رسید، نسخهها را جلویش گذاشت و شروع به دادن توضیحاتی کرد. زن که خداحافظی کرد و رفت، پشت سرش گوشی تلفن را برداشت و گفت:
-یه کم دیگه بیمار بفرست خانم رضایی. فعلا مهمون دارم.
گوشی را گذاشت و ا