مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد و پنجم :
معین توی فروشگاه برگشت. اخمهایش در هم بود... دلتنگش بود و هنوز هم دوستش داشت. آنقدر به او نگاه نکرده بود که حتی نمیدانست چه لباسهایی بر تن داشت؟ از او میترسید... از تمام جذبهای که برایش داشت میترسید. مطمئن بود اگر نگاهش میکرد دیگر نمیتوانست حرف دلش را آزادانه بزند و قطعا توی دامش میافتاد و از علاقه و دلتنگیاش میگفت.
پشت کانتر ایستاد و به کارش ادامه داد. جواب مشتریها
مطالعهی این پارت حدودا ۹ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۲۱۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
نیلوفرسامانی
00فریال واقعا آنچنان تلاش نکرده بود...💔🥺
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا نکرده بود☹️💔
۶ ماه پیشمهسا
00عالی بود
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚
۷ ماه پیشایلما
001دلسوزه و محتاط۲داغون🥺۳فریال۴راستش یادم نیس🥲
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚
۷ ماه پیشایلما
00فریال شوک لازم بود که یکمم خودش تلاش کنه برای عشقش منم دلم گرفت برای فریال ولی لازم بود🥲رضام ک جفت خودش و پیداکرد☹️
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره واقعا نیاز داشت... زیادی ضعیف بود💔
۷ ماه پیشمنیر
00😘
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بوس به لپت😘
۷ ماه پیشZarnaz
002-آزاده جونم باید بهم برسن نرسن تو کت من نیست😉فکرکنم فریال شایدم نه نمیدونم 3-خدا کنه یکم خوش حرف بزنه کولاک بکنه🙈4-فکر نکنم5-عالی حال فریال باید به خوش بیاد برای خودشو و عشقش کاری بکنه باقمرالملک🙃
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اخه منم دوست دارم به همدیگه برسن منتها فعلا که خودشون دارن اوضاع رو قاراشمیش میکنن🤔
۷ ماه پیشZarnaz
00به به قراره به شک بدی حسبایا با رمان جدیدت😍😍بی صبرانه منتظرم❤️1-گفت بلاکش میکنه ولی من میگم دلش طاقت نمیاره بازش میکنه دوباره😍یا همه حرصش و سر عطا خالی میکنه تا دلش سبک بشه🙈😍
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اره میخوام رمان جدید هر پارت نفس هاتون حبس بشه😅💚
۷ ماه پیشZarnaz
10وایییی خوش امدیییی دلم برات تنگ شده بود مخصوصا اطلاعیت🙈اصلا رمان هات بدون اطلاعیه هیچ🙈خودت اینطوری لوسمون کردیا😉❤️خدا قوت بهت بده عزیزم خسته نباشی با مهمون داری❤️💋
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
رمان هام بدون اطلاعیه هام هیچ؟😂😂😂 یه جوری بود که هرچی فکر میکنم نمیدونم تعریفه یا تخریب😂 چه وضعیتیه من دارم آخه؟؟😂
۷ ماه پیشZarnaz
00هوراااااا رضا عاشق شده فکر کنم عاشقه ستاره شده به به 😍💃عالییی بود مرسی آزاده جونم ❤️آزاده جونم حالت خوبه؟ نه اطلاعیه میزاری نه جواب نظرها قهری باهامون؟ عجیبه واقعا برام 🥺
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم از پیگیریت گلم🥺خوبم عزیزم😍 از کجا معلوم رضا عاشق ستاره شده باشه؟😅 شاید پریناز
۷ ماه پیشآمینا
00اصلا آزاده اطلاعیه نمیذاری احساست نمی کنیم.انگار رمان آفلاین.بیا دو خط نوحه بنویس برامون
۷ ماه پیشاسرا
00فریال همیشه عطافرهادداشته که نازکش پناه بودن توقع داره معین مثل اونهاباشه واشتباه محض معین قرارهمس باشه قرارهمپاباشه لازم بوداین حرفهابشنوممون آزاده 💞💋
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
لوس شده دیگه... انتظار داره همه همینطوری باشن. هرچند معین هم زیادی تا کرد باهاش ولی خب بنده خدا کم اورد دیگه😅
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اینکه اطلاعیه نیست و شما رو پیگیر میکنه نشون میده که مجلس گرم کن خوبیام😂
۷ ماه پیشرویا (فن ...)
20ای بابا ... کو اطلاعیه من نمیدونم چی باید بگم که ! 😑
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
واقعا اگه من اطلاعیه نمیذاشتم و سوال نمیپرسیدم کامنت نمیگرفتم😂
۷ ماه پیشآمینا
00مرسی بابت پارت🥰.آخه شما دوتا نخودمغز که واسه هم له له می زنید گوه میخورید دل میشکنید. گم شید بابا.ولی فریال ببین چقدر دل شکستن بده وچجوری دل معین رو شکستی.🥲🥲
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
همینو بگو!😂😂😂 الکی وقت ما رو هم می گیرن😂
۷ ماه پیشمهلا
00💜💜
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚💚
۷ ماه پیشمریم گلی
00حرفهای معین همش بجا بود منتهی فریال انتظار شنیدن این حرفهارو از معین مهربون نداشت ولی به نظر من فریال اگه واقعا معین رو دوست داره باید یه حرکتی بزنه ،رضا هم انگار از ستاره خوشش اومده ،ممنونم عزیزم
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
شنیدن بعضی حرفا از بعضی آدمها دردشون بیشتره🥺 خواهش میکنم عزیزم 😍💚
۷ ماه پیش
فاطمه ❤️
00رضا هم عاشق شد ستاره کجایی ؟؟😁😁💜💜💜من ندیدم فریال تلاش آنچنانی کنه شما دیدید ؟😶