پارت بیست و هفتم

زمان ارسال : ۱۰۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه


دکتر یاوری روی صندلی می‌نشیند؛ با آرامش عکس را مجدد لای همان کتاب قرار می‌دهد. دستش را زیر چانه‌اش می‌گذارد و همچنان منتظر است که پاسخی در جواب حرفش گفته شود.

بوی عطر دکتر در مشامم می‌پیچد؛ یک آن تمام خشم‌های فرو برده و احساسات سرکوب شده از ذهنم بیرون می‌ریزند؛ باید جلوی دهانم را بگیرم و به سرعت اتاق را ترک کنم؛ باید دو پا دارم، دو پای دیگر را قرض بگیرم تا بتوانم از قفسی

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • دانه

    ۱۶ ساله 20

    رمانتون عالی و بی نظیر

    ۳ ماه پیش
  • محبوبه لطیفی | نویسنده رمان

    سپاس از همراهی شما

    ۳ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.