تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت دویست و یازده
زمان ارسال : ۹۰ روز پیش
نگاه صدرا از چشمهای خندان آوا تا روی کیک درون دستش پایین میآید. کیک کوچکی با روکش شکلاتی و چند شمع باریک روی آن؛ مثل همه چیزهای دیگر این دختر؛ شیک و شاده. دوباره لبخندش جان میگیرد. هرچند دو مزاحم کنار آوا بودند اما حضور خودش برای اوج گرفتن احساساتش کافیست. همایون وقتی میبیند خبری از خوشامدگویی نیست، صدرا را پس میزند و هلن را به سمت جلو میراند تا وارد خانه شوند. نگاه صدرا از رو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
🙏🏻🥰🥰
۳ ماه پیشراضیه
۳۴ ساله 30دست مریزاد، قلمت مانا عزیزم
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
زنده باشید بانو🥰🥰
۳ ماه پیشAa
20👏🌹🌺🙏
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
😊😊😊😊
۳ ماه پیشیانا
30درود خوبببببه همین طور پیش بره نزدیکه جشن عروسی🤵👰
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
💃🏼💃🏼💃🏼چی بپوشیم حالا؟😁🥰
۳ ماه پیش
Zahra.s
00عالی