هدف سخت به قلم زهرا رحمانی
پارت صد و هجده
زمان ارسال : ۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
سرهنگ نگاهی به تانیا انداخت. از آن نگاههایی که تانیا با جنسشان ناآشنا بود. نوعی دلسوزی آمیخته با ترحم در آن نگاه بود که برای تانیا نگران کننده بود. به جای آنکه تانیا را مورد خطاب قرار دهد، رو به مهران گفت:
_همکارای من تحقیق کردن و من متاسفم که باعث معطلیتون شدیم. در کل نیاز بود ادعای این خانم بررسی بشه.
مهران لبخند زد.
_من به همکاراتون گفته بودم که همسر من بیماره!
تانیا
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.