پارت صد و هجده

زمان ارسال : ۷۳ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

سرهنگ نگاهی به تانیا انداخت. از آن نگاه‌هایی که تانیا با جنس‌شان ناآشنا بود. نوعی دلسوزی آمیخته با ترحم در آن نگاه بود که برای تانیا نگران کننده بود. به جای آن‌که تانیا را مورد خطاب قرار دهد، رو به مهران گفت:
_همکارای من تحقیق کردن و من متاسفم که باعث معطلی‌تون شدیم. در کل نیاز بود ادعای این خانم بررسی بشه.
مهران لبخند زد.
_من به همکاراتون گفته بودم که همسر من بیماره!
تانیا

111
34,094 تعداد بازدید
164 تعداد نظر
141 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.