پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۶۱ روز پیش


از این بازی به راه انداخته توسط محمد بیزارم، سر جایم می‌ایستم؛ به چشمان منتظرش خیره می‌شوم و با آرام‌ترین لحن ممکن می‌گویم:


-حرفتون رو بگید، وقت ندارم باید به بیماران دیگه سر بزنم!


نگاهش جدی می‌شود:


در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید