ماه در مه به قلم محبوبه لطیفی
پارت ده
زمان ارسال : ۱۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
بار اولی که مادر مرا به خونه مژگان برد تا با هم درس بخوانیم؛ از دیدن چهره مادربزرگش حالم بد شد. پیر زنی رنجور که روی تخت دراز کشیده بود و حتی برای یک لیوان آب محتاج دیگران شده بود.
من درک درستی از موقعیت و حرفهای پیش آمده بین بزرگتره ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
10👏🌺🌹