پارت هشتم

زمان ارسال : ۹۳ روز پیش

- درد من که معلومه، درد تو چیه خانم دکتر؟


با تمسخر حرف می‌زند. با حالتی که تا حالا از او ندیده‌ام.


- من دردی ندارم. دلم نمی‌خواد بهترین دوستم رو این طور ببینم. مدام کنایه بزنی.


- یادت میاد ماهی؟  شب اولی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید