پارت هفتاد و چهارم :

یک جایی درست کنار شقیقه‌های معین درد می‌کرد. فریال توانسته بود رگ ورم کرده‌ی کنار پیشانی‌اش را ببیند. معین احساس می‌کرد تنش از این بحث و جدل کوتاه؛ اما مهم، حسابی داغ شده است. خودش هم خیلی خوب احساس می‌کرد که دارد کم کم از پوسته‌ی آرام همیشگی‌اش خارج می‌شود!
صدای برخورد و کوبیده شدن چیزی را از پشت سرش شنید. سر جای، تنش را پر سوال چرخاند و فریال را نقش بر زمین دید! از حال رفت بود... د

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۸ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۴ روز پیش تقدیم شما شده است.

رمان مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان رمان مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان رمان مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان رمان مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان رمان مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی در دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • منیر

    00

    عالی😍

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    🥰💚

    ۸ ماه پیش
  • Prya

    00

    به هرحال اگه خبر بارداریه که من نزدیک حدترین حدس ممکنو زدم...😬🤭جایزه منو مخصوص کناربزار😎

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده ی یازدهم💚

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خیر.... جواب درست در پارت امشب😍

    ۸ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    3️⃣ 4-فریال 😍5- معین با اینکه همه مخالف جلوی همه وایستاد 😍6-صحنه بیهوش شد فریال با دوستانی که چشم هایشان 4تا شده بود😁7-تا الان نشده❤️نامزدی فریال و معین 😁عطا رضایت بده بالاخره😁

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    چقدر برام قشنگه که معین در نظرت یه کاراکتر قوی هستش🥺 البته خودم که می‌گم کاراکتر قوی رمان یه نفر دیگه‌اس که اطلاعیه پارت بعدی درموردش صحبت می‌کنم چون به پارت فرداشب ربط داره💚

    ۸ ماه پیش
  • Prya

    00

    گلشن بارداره؟🤨

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه گلشن باردار نیست. ان شاالله قراره واسه فرهاد یه داداش یا خواهر به دنیا بیاد🤲

    ۸ ماه پیش
  • Prya

    00

    داری جدی نمیگی که؟؟؟😦

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    واقعا خیلی دوست داشتم جدی باشم😅

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خوشحالم که می‌گی تا حالا نشده🥺💚 ممنونم بابت تمام مهری که بهم نشون می‌دی😍

    ۸ ماه پیش
  • م

    00

    مثلا ازخونه فرارکنه ،امیدوارم فکر خودکشی نیفته چون وضع روحیش خیلی خرابه فکرش کار نمکنه عطابیرحمانه توموقعیت بدی قرارش داده درحالی که خودش ضعیف ولوس بارش آورده

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    دقیقا عطا خودش اینجوری بارش اورده😭💔👌🏻

    ۸ ماه پیش
  • م

    00

    فریال تصمیمشو اعلام میکنه انتخاب بین عطایامعین ،البته یه کاردیگه میکنه تاانتخاب

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یعنی چه کار دیگه‌ای می‌کنه؟🤔 کنجکاو شدم واقعا😂

    ۸ ماه پیش
  • نسترن

    00

    وای خدایا! من غش

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    منمممممممم

    ۸ ماه پیش
  • ایلما

    00

    عروسی فریال و فرهاد و باهم میگیرن🤨اینه سوپرایزت

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    سوپرایز که سوپرایز من نیست😅🙈قراره یکی از کاراکترها سوپرایزمون کنه😍

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده ششم💚

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    فرهاد برمیگرده هتل.این آخری فکر کنمومعقول تره.دیگه من حدسی به ذهنم نمیرسه😅😅😅

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    در نتیجه‌ی تمام حدس‌ها اینه که همیشه پای عطا در میان است😍

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    بابای معین میره با ننه قمر حرف بزنه.شایدم عطا میره با زن سابق معین دیداری داشته باشن.شایدم ننه قمر پیمان و نامزدش دعوت میکنه گلشن و فرهادمیان.عطا سهم ترمه رو میخره یا فرهاد رو برمیگردونه سر کار😍

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    می‌خوای عطا رو با قمر و بابای معین محاصره کنی😂😂 سهم ترمه مگه خریدنیه... فرهاد رو هم بفروشه نمی‌تونه بخرش😭

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده پنجم💚

    ۸ ماه پیش
  • ماهرخ

    00

    فکر کنم جرقه عشقی رضا و ستاره . و این عشق به معین و فریالم کمک کنه

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    خدا از زبونت بشنوه🥺📿

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده چهارم💚

    ۸ ماه پیش
  • م

    00

    شاید عطا اجازه خواستگاری بده البته باوساطت قمرالملوک که اونم فرهادمیتونه راضیش کنه

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    راستی فرهاد چرا از نفوذش استفاده نمی‌کنه؟؟😂 فرهاد به راحتی می‌تونه روی قمر نفوذ داشته باشه، قمر روی عطا، عطا روی فرهاد... چرخه‌شون فقط😂

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده سوم💚

    ۸ ماه پیش
  • پرنیاا

    00

    برمیگرده سرکاااارش💃💃💃💃

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    یعنی ممکن است خشم عطا پایان یافته باشد؟🤔

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    شرکت کننده شماره اول💚

    ۸ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    1️⃣واقعا خسته نباشی عزیزم ❤️😍آخی چهار پارت دیگه پایان فصل دوم 😥به به خوش میان دوزوج دژاوو😍3️⃣ 1-روزی که فریال و معین داخل مزون باهم آشتی کردن 😍2-مهره پاکیزه 😁3-یادم نیست فکر نکنم داشته باشه🙃

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    آره دیگه فصل دوم هم داره تموم می‌شه... بعدش فصل سوم هم تموم می‌شه و مونالیزا به خاطره‌ها می‌پیونده🥲

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ۱یه پارت مشابهش داریم در آینده... کی می‌دونه؟ شاید دژاوو اینجا هم برقراره...😄

    ۸ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    وایییی چقدر خوب بشه اگه دوباره دژاوو اتفاق بی افته 😍😍💃💃😈👻بگووو تو فصل دو هست یا میره برای فصل سه؟

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    توی پارت‌های اولیه فصل سومه. یه صحنه‌ی مشترک با همون پارتی داره که تو دوسش داری و البته یادته بهت گفتم یکی از موزیک‌های خواننده‌ی مورد علاقه‌ات شدیدا به یه قسمتی از رمان مربوطه؟

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    همون موزیک به همون پارتمون مربوطه منتها به دلایلی نمی‌شه روی پارت بذارمش💔 الانم نمی‌تونم بگم کدوم موزیک چون شدیدا شدیدا خطر اسپویل داره🙈همون پارت توی اطلاعیه می‌گم

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    رواعصابم بود نه اینکه نخوام بخونم.🥰پارت بعد ننه قمر به فریال میگه معین رو میخوام ببینم تا عطا رو راضی کنم 🥰

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نه اینم نیست😍 یه سوپرایز دیگه‌اس🥰

    ۸ ماه پیش
  • آمینا

    00

    ۲.ستاره تو آسانسور و مادر مرتضی که سر زا رفت😅۳.دوری دوتا عاشق من نمیتونم کنار بیام😅۴.همشون درجای خود دوست داشتنیه بگیم فرهاد نمیزنی مارو🤣۵.گلشن۶.همشو۷.عمو گولاخه ومرتضی و پول زوری که از فرهاد گرفتن

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    ۳ عاشق‌های زیادی توی دنیا از همدیگه دورن و یا جدا شدن💔 اونایی که ما نمی‌شناسیمشون ولی قصه‌ی باهم بودنشون عاشقانه بوده و جدایی شون تلخ🥲

    ۸ ماه پیش
  • آزاده دریکوندی | نویسنده رمان

    نمی‌دونم فرهاد رو به دست کی بسپارم یه فصل کتک بخوره خون از سر و صورتش بیاد🤔 قیافه همه‌تون دیدنی می‌شه🙈

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.