عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت هشتاد و سوم
زمان ارسال : ۸۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه
شاهرخ به مادر و دخترش اشاره کرد و لحظهای بعد اتاق خالی شد... نگار دامنش را بالا کشید و به آرامی و با احتیاط از کنار شیشهخردهها رد شد و خودش را به کشو رساند. محلول ضدعفونی کننده و گاز استریل و باند برداشت و به طرف مهرداد آمد. مقابلش ایستاد. کف دستش را باز کرد و زخمش را ضد عفونی کرد و بعد باند را با دقت دور دستش پیچاند. مهرداد در تمام این مدت سکوت کرده بود و حتی نیمنگاهی به او نمیان
اطلاعیه ها :
عزیزان ♥️
روزهای زوج بین ساعت ۲۱:15 تا ۲۱:۳۰ یک پارت از پارت های رمان عطر رایگان می شه
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.