پارت شصت و نهم

زمان ارسال : ۹۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه

فصل 20

صبح روز بعد نگار با حالی پریشان از خانه بیرون ‌‌آمد تا به خانه‌ی مادرش سری زده کمی حال و هوایش عوض شود. در همان حال گوشی‌اش زنگ خورد. گوشی را از کیف درآورد و نگاهش روی صفحه پایین آمد. شماره ناآشنا بود. گوشی را کنار گوش برد و جواب داد:

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.