عطر به قلم راضیه نعمتی
پارت سی و سوم
زمان ارسال : ۱۴۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
خیال سهند تا حدودی آسوده شد و با احترام به صندلی اشاره کرد:
ـ بفرمایید بشینید.
نگار معذب روی همان صندلی که سهند اشاره کرده بود، نشست و صدای او را از بالای سرش شنید:
ـ چی میل دارید؟
ـ ممنونم. چیزی نمیخورم. باید زود برم خ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سامیار
00داستان خوبی داره ادامه دوست دارم بخونم ممنون از نویسنده گرامی