پارت بیست و نهم

زمان ارسال : ۹۶ روز پیش

مهرداد سری به علامت تشکر تکان داد و به یکباره متوجه شد حالش خیلی بهتر شده. از وقتی نگار قدم درون اتاق او نهاده بود ضربان قلبش ریتم طبیعی و منظم پیدا کرده انگار غم و نومیدی از وجودش رخت بربسته بود!...

هوا ناگهان طوفانی شد و وزش باد شدیدتر شد. م ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید