پارت نوزده

زمان ارسال : ۱۵۸ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

خنده بر لب همه نشست. مهرداد سر جلو آورد و کنار گوش فرید با صدای بلند گفت:

ـ یه چیز می‌‌گم ناراحت نشو! اصلاً تغییر نکردی. فقط قد کشیدی!

شلیک خنده‌‌ی جمع به هوا برخاست. فرید سری تکان داد و گفت:

ـ یعنی با خاک یکسانم کردی! عیبی نداره ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.