گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۱۴۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 4 دقیقه
-خبر خاصی نیست. همه از بابت این وصلت خوشحالن، غیر از عروس و داماد. داماد که رسماً شده جن و منم شدم بسمالله! تا چشمش بهم میخوره، ناپدید میشه. یهجوری رفتار میکنه انگار به دست و پاس افتادم تا منو بگیره. از اینکه اینقدر حقیرم میکنه، ازش نفرت دارم.
-بیخیال بابا؛ یه سال به عنوان شوهر ازش استفاده کن، سال بعدش میشه یه وعدهی غذاییت! یا ناهارته، یا شامت! خواستی منم دعوت کن قشنگ دو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.