پارت هفده

زمان ارسال : ۱۰۵ روز پیش


یه‌صبح‌شاهانه‌تو قصر‌ ارگ‌‌کریم‌خان‌ شروع‌شده‌بود، قار‌قار‌کلاغ توی‌درخت‌های‌ عاری‌از برگ‌می‌پیچید. اشعه‌طلایی‌خورشید به‌فواره‌یخ‌زده‌‌‌ ستاره‌چشمک‌زن درست‌می‌کرد.

شیرزاد به‌دکمه‌لباسش تو‌آینه‌چشم‌دوخته‌بود مرجان‌هم بدون‌توجه‌ای‌ به‌او ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید