شدو به قلم ملیکا کمانی
پارت ده
زمان ارسال : ۲۱۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
یک «دوستت دارم» پدرانه یا «قربانت برم» مادرانه مانده بود، برطرف کرده بود و تپش عجیب وابسته و دلبستهی این مرد بود!
- سکوتتم پر مغز و پرحرفه خانمِ اقیانوس!
طعنه به چشمهایی زده بود که باز تلقِ نازکِ آبی رنگ، قاب گرفته بودشان و آرش خرسند ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لیلا
00من حتی دوست ندارم دخترا تو داستانا هم اذیت بشن امیدوارم دست ارش زودتر رو بشه