پارت هفتاد و سوم :

نرمین نفسی عمیق و طولانی کشید با کمی مکث دستش را دراز کرد. کمی چرخید، پشت به مردها که قرار گرفت، لباسش را بالا زد و به کمک عروس شاهو، سینه‌هایش را دهان نوزادها گذاشت. دختر ژیوار چند دقیقه‌ای از خوردن امتناع کرد، ولی شدت گرسنگی‌اش آنقدر زیاد بود که بر بوی مادری که دنبالش بود، غلبه کند و تسلیم شود. رضایت نرمین برای سیر کردن بچه‌ها، لبخندی غمگین روی لب ئه‌دا نشاند با گوشه‌ی چارکه‌اش اشک

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۳ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۲۳۳ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.