گلباش به قلم سمیه نوروزی
پارت هفتاد و سوم
زمان ارسال : ۱۴۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
نرمین نفسی عمیق و طولانی کشید با کمی مکث دستش را دراز کرد. کمی چرخید، پشت به مردها که قرار گرفت، لباسش را بالا زد و به کمک عروس شاهو، سینههایش را دهان نوزادها گذاشت. دختر ژیوار چند دقیقهای از خوردن امتناع کرد، ولی شدت گرسنگیاش آنقدر زیاد بود که بر بوی مادری که دنبالش بود، غلبه کند و تسلیم شود. رضایت نرمین برای سیر کردن بچهها، لبخندی غمگین روی لب ئهدا نشاند با گوشهی چارکهاش اشک
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.