گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت صد و بیست و هفتم
زمان ارسال : ۱۶۰ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 3 دقیقه
چشم گرد کرد و مردمک آبی رنگش را به نگاهم گره زد و حق به جانب پرسید:
-این چه طرز حرف زدن با پدرته؟ ناسلامتی من دویست سال از تو بزرگترم ها!
چشمغرهای به او رفتم بلکه مسخرهبازیهایش را تمام کند. برایم جالب بود که دیگر از او نمیترسیدم. هرگز فکر نمیکردم روزی با مردِ مرموزی که مثل سایه تعقیبم میکرد، اینطور یک گوشهی خلوت بنشینم و صحبت کنم.
فهمید بیشتر از آن گنجایش مسخره
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.