پارت دوم

زمان ارسال : ۱۲۲ روز پیش

بوی نا از میان نم دیوار کدر بر مشام پیچید. قرآن بر لب رساند؛ گوشه‌ای از قطر ضخیمش را بوسه زد و چشم بست. قلبش وحشیانه در سینه می‌تپید. با هر نفس عمیق که می‌کشید، گویی قلبش از دهان خروج می‌کرد و با هر بازدم باز می‌گشت.

روحانی پیر که کهولت سن از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید