پارت هفتاد و دوم

زمان ارسال : ۸۶ روز پیش

به اتاق خوابش برگشت. لیا آن‌جا نبود‌. رکابی سفیدش را درآورد و به بازتاب تصویرش در شیشه‌ی شب‌زده نگریست. تمام خاطرات تلخ گذشته بر سرش هوار شده بود. سال‌ها با نفرت زندگی کردن از او جانوری ساخته بود که خودش هم درکی از آن نداشت.

در تمام سال‌های تن ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید