ما ماندیم و عشق به قلم مرضیه نعمتی
پارت چهارم
زمان ارسال : ۱۹۱ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه
فصل 3
بهار از این پهلو به آن پهلو میغلطید و به پسر بزرگ مهناز خانم با آن چهره سرد و بی تفاوتش فکر میکرد. اندیشید: «چهقدر گوشت تلخ و نچسب و بی ادب بود!» صدای بهمن را از پشت در شنید که در حال صحبت با ملیحه بود.
ـ بهار خوابه؟
...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
فعلا ک خوبه
00فعلا ک خوبه