مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت چهل و پنجم
زمان ارسال : ۱۱۲۸ روز پیش
تقریبا یک ساعتی میشد که کنار نیاز نشسته بودم و کلافه به سرم توی دستش نگاه میکردم که بالاخره تموم شد و قرار شد که بریم.
حالش بهتر شده بود و خودش میتونست راه بره، اما باز هم یکم میلنگید و بیحال بود.
دکتر براش چند تا دارو و آمپول هم تجو ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ف
00عالی