پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۳۴ روز پیش



یاد شب اول افتادم که توی غار با علف برای خودش رختخواب درست کرده و بعد گذاشته بود من روی آن بخوابم ولی قطعاً الان خیال خوابیدن نداشت.


می‌دانستم دوباره پرسیدن فایده‌ای ندارد و توضیحی نخواهد داد. با دست شروع به کندن علف ک ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید