پارت یازده

زمان ارسال : ۱۷۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 10 دقیقه

از شقایق خداحافظی کرد. امشب قرار بود میهمانان به خانه‌شان بیایند تا مادرش نامزد کند. از ته‌دل دعا کرد که آن مرد مانند سپنتا توزرد از آب بیرون نیاید و مادرش هم بتواند بعد از مدت‌ها یک‌زندگی آرام، بی‌دغدغه و همراه با عشق را تجربه کند و خوشبخت شود. با خانواده‌ی آرمیتا آشنا بود اما چندان با یکدیگر رفت‌وآمد نداشتند. فقط درحد جشن‌ها و رفتن به آتشکده، اوستاخوانی و گاتهاخوانی آن‌ها را می‌

100
20,500 تعداد بازدید
15 تعداد نظر
34 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید