قرار ما پشت شالیزار به قلم فرناز نخعی
پارت پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۱۹۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
بهادر وسط هال خانهی ویلاییشان در بابل راه میرفت. هر چند لحظه یک بار نگاهش کشیده میشد روی پنجره. نفسهای صدادارش خوب نشان میداد چقدر بیقرار است.
تلفن سیاهرنگ روی میز عسلی زنگ زد و بهادر گوشی را برداشت.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما