پارت یازده

زمان ارسال : ۱۵۴ روز پیش

مرد چند باری تکرار کرد که:

- یکاریش کن قبل عید بهم برسون... زن و بچه‌م منتظرن... همین یه تلوزیون رو دارم. تعمیرکار هم هر دفعه پاسخ می‌داد:

- نمی‌شه آقا جان.

در نهایت مرد تسلیم نشد و موقع خداحافظی گفت:

- حالا باز قبل عید سر ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید