تعمیرکار به قلم میلاد سرداری
پارت یازده
زمان ارسال : ۲۲۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
مرد چند باری تکرار کرد که:
- یکاریش کن قبل عید بهم برسون... زن و بچهم منتظرن... همین یه تلوزیون رو دارم. تعمیرکار هم هر دفعه پاسخ میداد:
- نمیشه آقا جان.
در نهایت مرد تسلیم نشد و موقع خداحافظی گفت:
- حالا باز قبل عید سر ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
نیایش
00بازم مثل همیشه زیبا، یه سوال داشتم ،اون مرده که تلوزیون آورده بود تا خشایار تعمیرش کنه داخل داستان نقشی داره ؟؟