حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت هشتم
زمان ارسال : ۲۳۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
زیر چشمی به آن موجود زرد رنگ غول نما نگاه می کنم.
-ما بهم غریبه ایم، بعد زندون رفتنت عمه ت بهم زنگ زد و گفت بهتره خونه رو زودتر خالی کنم، فکر بالا کشیدن اموالت به سرم نزنه.
با حرص دستی به ته ریشش می کشد:
- ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
❤
00خوب