حزین به قلم طیبه حیدرزاده
پارت ششم
زمان ارسال : ۲۳۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه
پسر سرتق به امید رهایی دوباره بازویش را تکان می دهد.
-خانم صمدی، به مرامت قسم ازش خبر ندارم...ول کن جون ننه ت، دستم اندازه دستای مجید دلبندم شد.
من افسون لجباز را می شناختم. کیف طرح گلیم مانندش را زیر بغل زده، من و پسرک ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
❤
00خوب