دیار آشوب به قلم سیده نرجس کشاورزی و دیبا کاف
پارت یازده
زمان ارسال : ۳۰۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
پیتزا رو با لذت تمام خورده بودم و حالا اینجا زیر دست آرایشگر داشت از دماغم میومد. هربار که وکس رو از رو صورتم میکشید دادم بلند میشد از بس که درد داشت. بالاخره بعد از نیم ساعت کارش تموم شد که پنبه ای روی پوستم کشید و گفت:
_چقدر تغییر کردی قشنگ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ستاره
10هنوز تازه گذاشتین همش و خوندم منتظر ادامشم