تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت شصت و دوم
زمان ارسال : ۲۷۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 2 دقیقه
برخلاف آنچه فکر میکردم و میخواستم، آمار دلخوریهایم از سمیر روز به روز بیشتر میشد و آزاردهندهترینشان، سادهانگاری او در برابر استقلال من بود. در حرف به من افتخار میکرد و در جمع فامیل و دوستانش، از موفقیتهای من در تحصیل و کار تعریف میکرد. اما در عمل انگار با سمیر دیگری رودررو بودم؛ دوست داشت طرز تفکر من را هم، همانند پوششم تحت تاثیر قرار بدهد و آن را همانگونه که خودش میپس