گیلدا به قلم مرضیه اخوان نژاد
پارت بیست و نهم :
-بفرمایید.
در روی پاشنه چرخید و ستوان کریمی پا به اتاق گذاشت. ادای احترام کرد و لبخندِ دلفریبی روی لب نشاند:
-خوشحالم که تو این پرونده پذیرفته شدم.
کلافه روی میز دو دستش را درهم حلقه کرد و لب زد:
-اون در رو ببند.
ستایش بیحرف در را بست و جلو رفت. روی نزدیکترین صندلی به میز او نشست و پرسید:
-چطورید جناب سرگرد؟ اولین پروندهی جناییتون چطور میگذره؟
باربد چپچپ ن
مطالعهی این پارت حدودا ۳ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۳۶۳ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.