پارت سی و هفتم

زمان ارسال : ۱۱۳۶ روز پیش

آقای فتوحی من باید خونه باشم؛ خواهشا سریع‌تر من رو به یه مرکز خرید برسونید! اصلا نمی‌خوام با من بیاید، فقط بذارید برم.

کلافه قری به گردنم دادم و معترض گفتم: امکان نداره؛ ریش تراش رو من شکوندم و خودم هم می‌خرم!

چشم‌هاش رو یک دور داخل حدقه ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید