مدیر معاون ( آوارگان عشق ) به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و هفتم
زمان ارسال : ۱۱۳۶ روز پیش
آقای فتوحی من باید خونه باشم؛ خواهشا سریعتر من رو به یه مرکز خرید برسونید! اصلا نمیخوام با من بیاید، فقط بذارید برم.
کلافه قری به گردنم دادم و معترض گفتم: امکان نداره؛ ریش تراش رو من شکوندم و خودم هم میخرم!
چشمهاش رو یک دور داخل حدقه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Saba
۱۶ ساله 20اخع طفلی نیاز کجا زشته باوا خوبه ک قیافش😐