پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت صد و هفتاد و چهارم
زمان ارسال : ۷۹ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 8 دقیقه
آیشن حرصِ فروخوردهی گرشا را هم بیرون ریخت:
-منیژهخانم شما بچه رو قنداق میکنه میزاره تو بغل آدم مامان. واسه چی بهش گفتی هنوز خبری نیست.
ایران معترضانه گفت:
-چند روز دیگه عگده(عقده ). مردم اسم نزاشته صدا میزنن. من چرا باید برای زن دادن بچهم خجالت بچشم(بکشم)؟ بعدش با دخترخالهم درد و دل چردم(کردم).
گرشا گفت:
-دردودل شما باعث دلدرد ماست مامان جان. دورت بگردم. من دلم
آمینا
00چرا این مادر نمیتونه خوشی بچه هاشو ببینه.تا آتیش تو زندگی یاشار نندازه ول کن نیست