پارت صد و پنجاه و نهم :

از فاصله‌ی کمی مانده که دلوین بهشان برسد، با اشاره‌ی آیشن، سه تایی ایستادند. منتظر بودند دلوین از همان فاصله اشاره‌ کند و بگوید،" تو رو خدا بنشینید. راحت باشید" خودش هم شتابی به قدم‌هایش دهد تا بقیه را به زحمت نیندازد. برخلاف انتظارشان قدم‌های دلوین کندتر شد و شبیه ملکه‌ها سمتشان آمد‌. آیشن لجش گرفت. نگاهی بین ثمانه و سمیه رد و بدل شد و به آیشن رسیدند. زنِ جوان حالشان را فهمید و گوشه‌

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۵ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۱۶۵ روز پیش تقدیم شما شده است.

پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    10

    واقعا یاشار راست گفت هربلایی الیسا سرت نیاورده این یکی میاره چجوری هم جواب آیشن رو میده.این فقط به درد ایران میخوره😅

    ۵ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    آره والا. بد می‌ره بدتر میاد جاش😁

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.