پارت صد و ششم

زمان ارسال : ۱۹۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه

-خیله خب. زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی. برای همین با خونه‌ی مادرت تماس گرفتم ببینم چخبره. چیکار می‌تونم بکنم.
-من گوشی ندارم. همون دیشب زد شکوندش!
-الان چی گفته؟
-تا صبح که پیش داداش بود‌. فک کنم داداش نزاشت بیاد بالا. صبحم تا اومد، گفت پا شو بریم خونه‌ی مادرت. جرأت نکردم ازش بپرسم واسه چی! داشتم وسایل سلنا رو جمع می‌کردم اومد زد زیر وسایل و گفت مال سلنا هیچی نبرم. اصلا نزاشت بچه


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    یاشار کوتاه بیا هم نیست که اشتباه کرده.بازم خوبه آیشن و گرشا عقلشون پخته است

    ۶ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    درسته

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.